عشق یعنی

بازم رسیدیم به شهریور ، بهترین ماه سال ماهی که تولد عشق منه تولد زندگیم کامرانم...باید روز اول ماه اینارو مینوشتم ولی بعدش گفتم روز تولد عشقم پست بزارم ... امروز نتونستم تحمل کنم خیلی دلم گرفته ،عشقم امروز رفته بودم دندون پزشکی ،وقتی میرم بیرون بیشتر از هرلحظه دلم هواتو میکنه هرجا میرم خاطرات هست ، وااای وقتی از مطب دکتر اومدم بیرون دیگ نتونستم تحمل کنم ی گوشه نشستم خیره شدم به عکست همونطور صداتو گوش دادم گریه کردم وای ک چقد دلم تنگ شده واست خودت خبر نداری یکی اینجا داره از دوریت دق میکنه ، اومدم ایستگاه مترو یهو یکی اومد داخل قطار گیتار میزد و میخوند اینم دوباره شد بهونه واسه باریدن دوباره چشام عشقم هرچی هم بشه تا ارامش بغلتو نداشته باشم اروم نمیشم، میگی قبلا هم این همه مدت همدیگ رو ندیدیم درسته ولی اونموقع انقد ازم دور نبودی ی کشور دیگ نبودی ... الانم اگ همه چی حل میشد و میتونستم حداقل با مامان یا بابا حرف بزنم یا جز قلبت دیگ رسما مال هم بودیم راحتتر بود تحمل این دوری ... عشقم دورت بگردم زودتر برگرد چی میشه این دوریها تموم بشه این دیدارهای پنهونی تموم شه دیگ بتونم جلو همه داد بزنم بگم واست میمیرم بگم جونم تویی خدااااااا جونم کمکمون کن خودت میبینی از دوری عشقم دارم دیوونه میشم، چی میشه این ناممکن زندگی منو ممکن بسازی که بگم خدابخواد همه میشع چی میشه راحت عشقمو ببینم هرلحظه صداشو بشنوم و هرلحظه این اشکهای پنهونی نباشع ...کامرانم عشق دلم آرامشمم همه وجودم خیلی دوستت دارم عشق یعنی...